سلام همراهای خوبم
چند وقتی میشه که دیگه دل و دماغ نوشتن و
از همه مهمتر وقت نوشتن توی وبلاگم رو ندارم
اینم از آخرین نوشته های دفترم بود از دلم که
اینم تقدیم میکنم به....
میخام تموم ترانه های دنیارو بخونم
تمام شمعهارو خاموش کنم
سکوتی بسازم
و نقاب از قلب دست آموزت بردارم
اونوقته که روشن میشمو فقط یه ترانه دیگه پیدا میشه
و یه راز میمونه
که کسی یارای خوندنشو نداره
"بین من و تو دریایی ست بیکران
آبی و" آروم"
دنیای من
عشقی ست که در ساحل تو
دیگه لنگر گاه نداره"....
بارونی ام